از همان زمانی که اینترنت پا به عرصه وجود گذاشت رفته رفته محبوبیت بیشتری پیدا کرد و به تدریج تمامی ابعاد زندگی ما را تحت تأثیر خودش قرار داد؛ از تغییر در نشریات ما از چاپی به مجازی گرفته تا نحوه خرید ما از خرید حضوری به سفارش آنلاین؛ و لذا اگر بگوییم که اینترنت نحوه زندگی ما انسانها را به کلی متحول کرده سخن گزافی نگفتهایم. یکی از عرصههایی که قدرت این ابزار فراگیر در آن اثبات شده، مبحث تبلیغات است که در این مقاله میخواهیم شمارا هم با تبلیغات اینترنتی بیشتر اشنا کنیم هم به روانشناسی تبلیغات بپردازیم پس تا پایان این مقاله با نمایندگی پنل پیامک پیام رسون همراه باشید. .
تبلیغات اینترنتی چیست؟
همانطور که از عنوان این نوع از تبلیغات بر میآید، تبلیغات اینترنتی یکی از روشهای بازاریابی است که پیامهای مورد نظر را از طریق اینترنت به دست مخاطب میرساند. در این روش با استفاده از شیوهها و استراتژیهای هدفمند، انواع مختلفی از اقلام تبلیغاتی گرافیکی یا متنی را بر روی قسمتهای مختلف اینترنت قرار می گیرد تا در اختیار مخاطب هدف قرار بگیرد.
روانشناسی تبلیغات چیست ؟
اگر بخواهیم روانشناسی و تبلیغات را با یک پل به هم ارتباط دهیم، قطعا وسط این پل ذهن انسان قرار دارد .
روانشناسی و تبلیغات هر دو روی ذهن افراد تاثیر ویژه ای دارد . در واقع اگر بخواهیم روانشناسی تبلیغات را تعریف کنیم بدین صورت باید گفت که روانشناسی تبلیغات تلفیقی از متغیرهای مختلف است که سعی میکند گرایشات ذهنی مصرف گرایی و روانشناسی را در مخاطبان خود پیش بینی کند .پس این موضوع را در نظر بگیرید که تبلیغات یکی از کارهایی است که دشواری های زیادی دارد چراکه با استفاده از تبلیغات باید توانست در ذهن مخاطبان نفوذ کرد و آنها را طوری متقاعد کرد که احساس کنند به آن کالا یا خدمات نیاز دارند و برای دستیابی به آن کالا یا خدمات برنامه ریزی کنند و یک حس جدید در مخاطب ایجاد شود که با خرید آن کالا یا استفاده از آن خدمات حس و حال بهتری را دارند و این حس پیروزی و غلبه بر نیازهای درونی باعث شود که احساس کنند به یک وجود کامل تر تبدیل شده اند .
پس هر چقدر کمپین تبلیغاتی ماهرترین باشند ، میتوانند بهترین محتوا و رسانه را برای پروموت و تولید محتوای اثر گذار انتخاب کنند .
مزایای تبلیغات اینترنتی با روانشناسی مناسب :
دسترسی به مخاطبین بیشتر:
از آنجا که افراد معمولا در هر مکانی که باشند به دستگاه هایی مانند موبایل، تبلت و دسکتاپ دسترسی دارند، با بازاریابی به کمک این دستگاه ها مانند ارسال پیامک می توانید به تعداد زیادی مخاطب و در مکان های مختلف دسترسی پیدا کنید. حال آنکه در تبلیغات سنتی، مثلا تبلیغ در بیلبورد، تنها افرادی که از مکان نصب بیلبورد عبور می کنند، مخاطب شما خواهند بود.
توجه بیشتر کاربران در فضای آنلاین:
امروزه، درصد زیادی از افراد، بیشتر وقت خود را با تبلت و یا موبایل می گذرانند و این امر باعث می شود که توجه آنها به تبلیغاتی که در این دستگاه ها انجام می شود، بیشتر باشد . براساس تحقیقات گوگل ، میزان توجهی که به تبلیغات موبایلی در محیط یوتیوب می شود، بیشتر از تبلیغات پخش شده در تلویزیون است.
تعامل مستقیم با مخاطبان:
شما در تبلیغات اینترنتی می توانید به طور مستقیم با مخاطبان خود تعامل داشته باشید و آنها را به دیدن یک صفحه ی خاص، مطالعه نکاتی در مورد محصولات خود و … تشویق کنید یا اینکه از آنها نیز بخواهید تا نظرات خود را در مورد برند شما مطرح کنند. که یکی از راحتترین تبلیغات که تمامی این موارد را دارد ارسال پیامک توسط نمایندگی پنل پیامک است که میتوانید هم به صورت آفلاین هم آنلاین این خدمات را ارائه دهید .
تبلیغات هدفمند:
هوشمند شدن تکنولوژی در صنعت تبلیغات آنلاین نیز تاثیر گذاشته است و بسیاری از شبکه های تبلیغاتی آنلاین با استفاده از روش های مبتنی بر هوش مصنوعی، رفتار مخاطبان تبلیغات را شناسایی کرده و تبلیغات را در بهترین زمان و در بهترین مکان، به مخاطبان نمایش می دهند تا تبلیغات، تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد. از این رو، مخاطبان تبلیغات با احتمال بیشتری به مشتریان واقعی و و فادار تبدیل خواهند شد.
قابلیت پیگیری کاربران:
شما به کمک ابزارهای آنالیتیکس و اتریبیوشن می توانید عملکرد هر کدام از کمپین های تبلیغات آنلاین خود را دنبال کنید و مورد ارزیابی قرار دهید. شما در تبلیغات اینترنتی می توانید دریابید که عملکرد هر کدام از کمپین هایتان تا چه حد خوب بوده است و اگر مشکلی در یکی از کمپین هایتان وجود دارد، آن را برطرف کنید. این امکان در تبلیغات سنتی وجود ندارد و شما در تبلیغات سنتی نمی توانید بفهمید که هر کدام از آنها تا چه حد خوب عمل کرده است و تا چه حد توانسته برای شما مشتری واقعی ایجاد کند. در حالی که در تبلیغات اینترنتی با تعریف چندین معیار عملکرد کلیدی برای هر کدام از کمپین هایتان میتوانید دریابید که کدام یک بهتر عمل کرده و شما را به اهداف تبلیغاتی خود رسانده است.
هزینه مناسب:
در نهایت باید به قیمت مناسب تبلیغات اینترنتی نسبت به تبلیغات دیگر اشاره کنیم. شما با اختصاص بودجه کمتری به تبلیغات آنلاین نسبت به تبلیغات سنتی می توانید به تعداد مشابهی از مخاطبان دسترسی پیدا کنید .
یک نمونه از این تبلیغات اینترنتی ، ارسال پیامک است که توسط سامانه پیامک انجام میشود .
سامانه پیام کوتاه با دانش بر روانشناسی تبلیغات و دانستن این موضوع که شما همیشه یک همراه جدانشدنی را همراهتان دارید این امکان را به بیزینس ها میدهند که شما در هر زمانی بتوانید به تبلیغات و بازاریابی خود ادامه دهید و محدودیتی برای ارسال پیامک نداشته باشید .
شما میتوانید با مراجعه به سایت سامانه پیامک شیراز پنل پیامک خود را سفارش دهید و از همین حالا شروع به تبلیغات پیامکی کنید .
جهت خرید پنل اس ام اس از شیراز اس ام اس همین حالا اقدام کنید.
«نظم جهانی» اولین قربانی حمله روسیه به اوکراین بود. روسیه میخواست با حمله به اوکراین جهان را خیره به قدرت خود کند و با تسخیر خاک اوکراین، در مقابل آمریکا و ناتو به قدرتی شکستناپذیر تبدیل شود؛ اما شرایط آنطور که ولادیمیر پوتین ادعا کرده بود، پیش نرفت. او در کمتر از سه روز کییف را تسخیر نکرد و جهان را نسبت به حقیقیبودن قدرت خود دچار تردید کرد. سؤالی که برای جهانیان پیش آمده، این است که اگر روسیه در جنگ با اوکراین به پیروزی دست پیدا نکند و قدرت پوشالی یک قطب عظیم که هزینههای مخالفان غرب را به دوش میکشید، فرو بریزد، تکلیف مناسبات سیاسی کشورها چه میشود؟ آیا قرار است ناتو بعد از چندین دهه به قدرتی بدون رقیب تبدیل شود یا اینکه چینِ ابرقدرت در راه است؟ در نشست چشمانداز مناسبات قدرتهای بزرگ پس از بحران اوکراین که به همت مؤسسه مطالعات ایران و اوراسیا برگزار شد، سخنرانان به ابعاد مختلف قطببندی قدرتهای جهانی بعد از حمله روسیه به اوکراین پرداختهاند.
شکست جدی روسیه در حوزه اطلاعات استراتژیک
عبدالرسول دیوسالار، مدیر طرح امنیت منطقهای در برنامه خاورمیانه دانشگاه اتحادیه اروپا در آغاز این نشست گفت: «ما باید در قدرت روسیه بازنگری کنیم. باید مروری کنیم که آیا همچنان روسیه قدرت بزرگی است؟ تحولات اخیر در جنگ اوکراین و روسیه ما را به سمت بازبینی شاخص قدرت روسیه برد. برای ما سؤال پیش آمده است که تحول قدرت در روسیه به چه سمتی حرکت میکند؟ چیزی که تا الان روسیه را بین قدرتهای بزرگ قرار داده بود، فقط قدرت نظامی آن بود. روسیه در زمینه اقتصاد و فرهنگ قدرتی ندارد و تنها چیزی که از او قدرت بزرگ ساخته بود، توان نظامی آن بود؛ توانی که در دو، سه دهه گذشته در زمینه نظامی نشان داد، آن را به قدرت تبدیل کرده بود؛ اما حالا نمیتوانیم از قدرتمندبودن روسیه مطمئن باشیم».
او عنوان کرد: «سالهای گذشته روسیه یک قابلیت جدی برای نیروهای نظامی خود نشان داد و به ظرفیت نظامی جدیدی دست پیدا کرد. مثل فعالیتهای او در جنگ گرجستان که نوعی جنگ محدود بود و به سیاست خارجی آن آسیبی نمیزد. نمونه بعدی آن جنگ در کریمه بود؛ اما قدرت نظامی یک شمشیر دولبه است. تا زمانی که از این قدرت استفاده نکردهاید، برآوردهای کارشناسی با پس از استفاده متفاوت است. جنگ اوکراین این برآورد را که روسیه آیا واقعا یک قدرت نظامی است، زیر سؤال برد. بزرگترین ریسک پوتین در این موضوع این بود که ماهیت ضعیف روسیه در قدرت نظامی را نشان داد».
دیوسالار افزود: «اولین شکست جدی روسیه در حوزه اطلاعات استراتژیک بود. آنها یک ناتوانی شدید را در اوکراین نشان دادند. پس از تغییرات نظامی اوکراین در سال 2014 روسیه نتوانست این تغییرات را بهخوبی بررسی کند. از فوریه 2021 آمریکا و غرب میدانستند روسیه قصد حمله دارد، پس آمادگی اوکراین هم بالا رفته بود».
دیوسالار گفت: «برخلاف آنچه روسها در سوریه نشان دادند که میتوانند با قدرت هوایی و هواپیماهای جنگی پیروز شوند، در جنگ اوکراین این زمینه با شکست مواجه شد. روسیه ناتوانی جدی در زمینه فرماندهی و کنترل از خود نشان داد. برعکس آنها اوکراینیها بودند که ساختار خود را حفظ کردند. روسها از سال 2013 ساختار نظامی را تغییر دادند، سعی کردند در زمینه نیروی زمینی تغییراتی جدی ایجاد کنند؛ اما بخش زیادی از تانکهای مدرن روسی که نتیجه آن تغییرات بود، در همین 40 روز از بین رفت و طراحیهای روسیه اثر نکرد. روسیه تلفات زیاد و خسارتهای فراوانی داده است».
او عنوان کرد: «حوزه دوم قدرت روسیه پس از قدرت هوایی، حوزه موشکی بود. روسیه تا امروز در جنگ اوکراین هزارو 500 موشک کروز شلیک کرده است. این نوع موشک مهمترین بخش ساختار موشکی اوست؛ اما 50، 60 درصد آنها به خطا رفتهاند و به هدف نخوردهاند. ضعف تکنولوژی و ضعف ساختار فرماندهی باعث شده تا بفهمیم توان نظامی روسیه خیلی کمتر از چیزی بود که تصور میکردیم. توان بسیج ارتش روسیه بسیار پایین آمده و دیگر نیرویی برای استفاده از تجهیزات ندارد. قدرت نظامی روسیه خیلی کمتر از تصور ما بود».
دیوسالار در بررسی سایر ابعاد قدرت روسیه عنوان کرد: «بحث دیگر قدرت نهادی روسیه است؛ تهدید معتبر و اعتباربخشی به نیروی نظامی بخشی از نبرد است. از زمان شروع جنگ اوکراین اعتبار روسیه و صنایع نظامی روسیه برای جنگهای آتی کاهش پیدا کرده است؛ زیرا روسیه با وجود صنایعش در موقعیت ضعف قرار گرفت. روسیه در جنگ با اوکراین هزینه اعتباری پرداخت کرده است و از سازمانهای بینالمللی اخراج میشود. روسیه دیگر بهعنوان بازیگر در سازمانهای بینالملل نقشی ندارد. علاوه بر اینها ظرفیت اقتصادی روسیه است. روسیه در همین چند ماه رشد منفی اقتصادی داشته است و طبق برآوردها وضعیت بدتر هم میشود. صادرات تسلیحات روسیه در سالهای آینده کم میشود و علاوهبراین باید ارتش را هم بازسازی کند. صادرات سلاح یکی از منابع مهم مالی روسیه است که حالا بازار خود را تا حد زیادی از دست داده است». او در ادامه گفت: «هزینه دیگری که روسیه در جنگ با اوکراین پرداخت میکند بحث جمعیتی است. شاخص رشد جمعیت تا پیش از جنگ اوکراین هم منفی بود اما با وجود رکود اقتصاد رشد جمعیت هم کم میشود و مهاجرت مردم روسیه هم بالا میرود. مهمترین جنبهای که میماند تا غرب روسیه را در بازی قدرتها دخالت دهد، قدرت اتمی روسیه و گستردگی خاک اوست. علاوه بر اینها افت روسیه باعث میشود قدرت اتحادسازی او با سایر کشورها به هم بخورد. روسیه تاکنون هم کشور اتحادسازی نبود و پس از فروپاشی شوروی هم نتوانسته بود متحدان خاصی داشته باشد، اما روسیه از این به بعد تحت فشار استراتژی غربیها هم قرار میگیرد و فضای سیاسی خود را از دست میدهد. امروزه ناتو در سوئد، فنلاند، بلغارستان و... وارد شده است و نتیجه این خارجشدن روسیه از تیم قدرتهای بزرگ است. پیشبینی من این است که عبور از چالش اوکراین بسیار جدیتر از آن است که تصور میکرد. روسیه همه تلاشش را میکند که حداقل یک منطقه از اوکراین را بگیرد و یک پیروزی به دست آورد؛ اما این پیروزی باعث اعمال بیشتر تحریمهای غرب میشود. البته در شرایطی که غرب همان یک منطقه که تحت تصرف روسیه میشود را بپذیرد. در ترکیب این وضعیت چیزی که برای ایران مهم است این است که وارد این بازی پرریسک شدن در آینده مخاطرهآمیز است. ایران از زمانی که روسیه در موضع ضعف قرار گرفته همکاریهای نظامی خود را با این کشور کاهش داده است و ترجیح داده تا سلاح کمتری از روسیه بخرد».
جهان آینده دچار قطبهای چین و آمریکاست، نه روسیه
رحمن قهرمانپور، تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل نیز سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: «قبل از جنگ اوکراین آمریکا با چالشهایی مواجه بود و آن چین و روسیه بود. چین و روسیه مشغول بازیهای هوشمندانهای بودند و متحدان زیادی داشتند. اما بعد از حمله روسیه به اوکراین بحثها تغییر کرد. آمریکا باید در این موقعیت چه میکرد؟ مداخله نظامی میکرد یا به حفظ منافع ملی و وضعیت داخلی خود میاندیشید؟ عدم مداخله مستقیم از زمان اوباما مطرح و اجرا شده بود. ترامپ هم میگفت: «اول آمریکا». آمریکا از حضور خود در منطقه کاست و با تشکیل ائتلافهایی در مناطق مختلف جهان و ساختن نیروی نظامی آمریکا منافع خود را حفظ کرد. حالا سؤال این است که هدف بایدن چیست و تصمیماتش با اوباما و ترامپ چقدر متفاوت است؟ زیرا قبلا گفته بود آمریکا باید دوباره بازیگر اصلی جهان شود و به عبارتی مستقیما در سایر کشورها نقش بازی کند؛ اما مسلما پس از دوره اوباما این کار نشدنی نبود». او افزود: «الان در محافل سیاستگذاری آمریکا سه دیدگاه مطرح است.
دیدگاه اول، تهدید جدی برای آمریکا نیست و آمریکا نباید برای مقابله با روسیه از هدف اصلی خود که مهار چین است غافل شود. دیدگاه دوم، شکلدهی ائتلاف لیبرالدموکراتهای ثروتمند مثل کشورهای کره جنوبی و سنگاپور است که 50 درصد اقتصاد دنیا در دست آنهاست. با این کار شاید بتوان چین را مهار کرد. دیدگاه سوم، آمریکا از این فرصت جنگ استفاده کند و بازیگر اصلی صحنه جهانی شود. اما اینکه کدام سناریو محقق میشود مهم است؛ سناریوی اول طرفدار بیشتری دارد اما دولت بایدن احتمالا سناریوی دوم را پیش میبرد و از آن روش چین را کنترل میکند».
قهرمانپور ادامه داد: «در جنگ اوکراین آمریکا هوشمندی کرد و مستقیم وارد جنگ نشد. آنها از سال 2021 تماسهای روسها را شنود میکردند و برای زمان جنگ برنامهریزی داشتند. همه کشورها از جمله آمریکا تصور میکردند شاید روسیه جنگ هستهای راه بیندازد اما پوتین این کار را نکرد و این موفقیتی برای بایدن شد. علاوه بر اینها آمریکا توانست در مورد جنگ اوکراین با کشورهای همیشه بیطرف مثل سوئیس هم در یک جهتگیری قرار بگیرد و آنها هم مانند آمریکا خود را طرفدار اوکراین اعلام کنند».
قهرمانپور خاطرنشان کرد: «بایدن گفته است جهان به سمتی میرود که یک طرف دموکراسی و سوی دیگر اقتدارگراها هستند که منظور او از اقتدارگرایان چین و روسیه است و موضع دموکراسی کشامل آمریکا و همپیمانان او هستند. بنابراین بایدن اتحاد با کشورهای لیبرالدموکرات را انتخاب میکند تا قطب دموکراسی را تشکیل دهد».
او درباره تفاوتهای چین و روسیه در سیاست خارجیشان گفت: «چین برخلاف روسیه نمیخواهد با غرب وارد دشمنی شود و میخواهد آرام توسعه خود را پیش ببرد».
او درباره واکنش آمریکا و غرب در مقابل تهدید روسیه عنوان کرد: «آمریکا به اوکراین کمک سیاسی و تسلیحاتی میکند اما خود وارد جنگ نمیشود. آمریکا در مقابل همه کشورهای متحدش قصد دارد همین رویه را پیش ببرد». کشورهای اروپایی در مقابل تهدید روسیه به نظرات مختلفی رسیدهاند. جانسون بر طبل جنگ میکوبد اما فرانسه میگوید در هر حالت جنگ باید زودتر تمام شود. در این میان لهستان و رومانی و لیتوانی و... به ناتو اعتماد ندارند که آیا در مقابل حمله روسها از آنها دفاع خواهد کرد یا خیر؟ سؤال این است که آیا اروپا در مقابل تهدید روسیه ایمن خواهد ماند و اگر آمریکا قرار است با کشورهایی متحد شود با کشورهای نهچندان قدرتمند مثل رومانی و لیتوانی و... هم متحد میشود یا فقط با کشورهای ثروتمند اروپایی وارد ائتلاف میشود؟ همه اینها بستگی دارد که آمریکا کدام سناریو را اعمال میکند».
او افزود: «در آغاز جنگ روسیه و اوکراین، ایران هم مثل خیلی از کشورها تصور میکرد روسیه به سرعت کییف را تسخیر میکند و اوکراین سقوط میکند برای همین دولت و حاکمیت جانب روسیه را گرفت. اما وقتی روسیه در موقعیت ضعف قرار گرفت مواضع ایران هم عوض شد. همین هفتههای پیش بود که امیرعبداللهیان با حضور در روسیه گفت که جنگ راهکار نیست و باید به آن خاتمه داد. ایران هم به مرور فاصله خود را با روسیه بیشتر میکند. جهان آینده دچار دوقطبی چین و آمریکاست و ایران مهرههای خود را بر اساس این جهان میچیند و به دنبال پیمان با چین میرود».
زمان به نفع چین است
محسن شریعتینیا، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، دیگر سخنران این نشست هم گفت: «روسیه در این جنگ به سمت حیرانشدن میرود. تأثیر جنگ روسیه بر جهان را در سه دسته باید بررسی کرد؛ اول اینکه جنگ به طور کلی دوقطبی سیاست بینالملل را دگرگون نمیکند. پویایی قطبها را کم و زیاد میکند اما دگرگون نه. چین دو بار زیر سایه روسیه پنهان شده است، یکی در جنگ سرد و دیگری جنگ اوکراین. در دوره جنگ سرد روسیه پرچمدار نزاع با آمریکا بود و هزینه میداد و چین آسیب چندانی نمیدید. چین روسیه را محافظ خود در مقابل آمریکا میدید».
او افزود: «چین همیشه تمایل داشت از قدرت هژمونیک آمریکا کم شود اما روسیه رادیکالتر از چین بود و هزینههای این تنش را میداد. اما حالا و بعد از این جنگ، روسیه ضعیف متولد میشود. روسیهای که دیگر در مقابل آمریکا نمیتواند از چین محافظت کند. چین در این جنگ دچار مشکل میشود و بار روسیه روی چین قرار میگیرد. پس از حقیرشدن روسیه، چین در برابر آمریکا و غرب تنها میشود. از سوی دیگر غرب جدید ظهور میکند؛ غربی که اعتمادبهنفسش بیشتر میشود و در موقعیت تهاجمی قرار میگیرد. این جنگ دارد پویایی گذار را پیچیده میکند».
شریعتینیا عنوان کرد: روسیه پیش از جنگ با اوکراین در جهان دارای پرستیژ نظامی بود. حالا به پرستیژ روسیه ضربه خورده و آسیبی که پرستیژ روسیه را خدشهدار کرده است به چین ضرر میزند. علاوه بر این جنگ اوکراین و روسیه امنیت غرب اوراسیا را از بین برده و ساختار جدیدی شکل میگیرد که برای چین مهم است این ساختار چیست. تا به اکنون تحریمهای غرب روی کشورهای کوچک بوده که بزرگترینشان ایران بود. اما حالا آمریکا اقتصاد تریلیون دلاری روسیه را تحریم کرده و تحریم روسیه برای چین خطر محسوب میشود چون ممکن است چین هم مانند روسیه دچار تحریم شود. او گفت: «کنش روسیه به نوعی تغییر رژیم است که کار را برای چین خطرناک میکند. روسیه اوکراین را به سمت تجزیهشدن برده است در صورتی که روسیه قرارداد شانگهای را که یکی از قواعد آن مقابله با تجزیهطلبی است امضا کرده است. این کار روسیه چین را در موقعیت بدی قرار داده. چین بیشتر تسلیحات خود را از روسیه تأمین کرد و گیرکردن ارتش روسیه با آن همه سلاح، چین را به سمت مطالعه درباره قدرت نظامی روسیه و تردید درباره آن برده است». این کارشناس سخنان خود را اینگونه ادامه داد: «بحث بعدی انسجام غرب در مقابل روسیه است. این اتحاد چین را نگران کرده. این شرایط اتفاقی را در اقتصاد سیاسی چین ایجاد میکند؛ اینکه فشار غرب زیاد شود و غرب چین را تحریم کند. پس چین میخواست منابع خود را از روسیه تأمین کند؛ یکی در حوزه منابع انرژی، یکی امنیت غذایی. اما حالا دیگر چین از ترس تحریمهای آمریکا میترسد از روسیه واردات داشته باشد. چینیها همیشه به دلیل ناامنبودن خاورمیانه از روسیه و آفریقا انرژی وارد میکردند. حالا خاورمیانه نسبتا به ثبات رسیده (در مقایسه با قبل) و روسیه دچار تحریمها شده است. بحث بر سر سرمایهگذاری عظیمی است که چین روی روسیه کرده است».
شریعتینیا گفت: «در اثر این جنگ راه ابریشم چین هم تحت فشار غرب قرار گرفته است چون بخشی از این مسیر از فنلاند و قزاقستان میگذرد آنها هم متحد غرب هستند. تلاشی که چین دارد در این بحران میکند جمع نقیضین است. چین برخلاف روسیه تنیده در نظم بینالمللی است و بسیار برایش مهم است که چه بر سر نظم جهانی میآید و نمیخواهد این نظم به هم بریزد. اما در مجموع زمان به نفع چین است، چین به توسعه ادامه میدهد و بین روسیه و غرب منافع خود را حفظ میکند».
فرارو در گفتگو با "وحید حسین زاده" استاد روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرس و کارشناس مسائل روسیه(وی فارغ التحصیل مقطع دکترا از آکادمی دیپلماتیک وزارت خارجه روسیه است)، به واکاوی روندهای احتمالی آتی در سیاست خارجی ایران و در عین حال، آسیب شناسی اتحاذ یک سیاست شرق گرایانه و به طور خاص تشدید این روند در دولت ابراهیم رئیسی پرداخته است. مشروح گفتگو با "وحید حسین زاده" را در ادامه مطالعه فرمایید.
آفت اصلی سیاست خارجی ایران، مشخص نبودن روندهای پایدار در آن است
*برخی تحلیل های بین المللی بویژه پس از جنگ اوکراین بر این مساله تاکید دارند که جهان بار دیگر به سمت فضای دو قطبی شدن و آنچه سیاست بین الملل در دوران جنگ سرد تجربه کرد در حال حرکت است. آیا شما با یکچنین تفسیری موافقید؟
در مورد گزاره ابتدایی شما مبنی بر اینکه جهان به سمت فضایی شبیه به دوران جنگ سرد پیش می رود باید بگویم که اساسا من امیدوارم ما شاهد یک "جنگ جهانی سوم" نباشیم. این بدان معناست که اگر قرار باشد ناتو و روسیه(بویژه در قالب جنگ اوکراین) با هم درگیر شوند، این مساله در نوع خود می تواند شروعی بر جنگ جهانی سوم باشد و به نظرم پیش از هر چیز باید تلاش کرد که یکچنین اتفاقی نیفتد. از این رو، من معتقدم که سناریوی بازگشت جهان به دوران جنگ سرد در قیاس با این سناریو حتی می تواند اتفاقی خوشبینانه نیز باشد. حداقل تاکنون ناتو و روسیه شدیدا از برخورد و رویارویی مستقیم نظامی با یکدیگر به ویژه در معادله جنگ اوکراین پرهیز کرده اند. با این حال، اگر یک چنین اتفاقی روی ندهد، یک فضای دو قطبی سالیانی است که میان شرق و غرب عالم آغاز شده است.
در این چهارچوب، قدرت های نوظهور شرقی بویژه چین و روسیه و در سطح منطقه ای ایران، با کشورهای غربی عملا در حالتی شبیه به دوران جنگ سرد قرار دارند و این گزاره به نظر من صحیح است. در این راستا براین باورم که تحولات اخیر در قالب جنگ اوکراین تا حد زیادی این فضا(فضای دو قطبی در عرصه سیاست بین الملل) را تشدید خواهد کرد. البته در این میان باید توجه داشت که سناریوی دیگری نیز مطرح می شود که اساسا جنگ اوکراین و تشدید تنش های اخیر میان شرق و غرب جهان، دامی بوده که آمریکا پهن کرده و هدف اصلی آن تقابل و به چالش کشیدن چین و برجسته کردن دوقطبیِ خود با این کشور بوده است. در واقع، آمریکایی ها از این طریق خواسته اند تا بار دیگر به فضای دوران جهان دو قطبی باز گردند. دورانی که واشینگتن تجربیات زیادی در قالب آن دارد و مصمم است که قدرت از دست رفته خود را اکنون در چهارچوب آن بازیابی کند.
واقعیت این است که آمریکایی ها در فضای تک قطبی غیر از چند سال در دهه 1990 میلادی، چندان خوب نتوانستند خودشان را به مثابه قدرت برتر معرفی کنند و توان مدیریت رویدادها را نیز نداشتند. مساله ای که نمودهای عمده آن ها را می توان در کشورهایی نظیر افغانستان و عراق دید. از سویی، این کشور حتی در امر مقابله با کشورهایی نظیر ایران و و توسعه نوذ منطقه ای آن ها نیز در سالیان مختلف، شکست های قابل توجهی را متحمل شده است. در نمونه ای دیگر باید اشاره کنیم که مثلا روسیه در دهه 1990، اساسا توان مدیریت فضای خارجِ نزدیک خود را هم نداشت با این حال در سال های اخیر شاهد بوده ایم که روس ها وارد منطقه خاورمیانه نیز شده اند و یا با ناتو هم چالش های خاصی را داشته اند. مسائلی که همه نشان می دهند آمریکا در فضایِ تکقطبی جهان چندان موفق عمل نکرده و مایل است بار دیگر فضای دو قطبی( و دشمن سازی های خود در قالب آن) را احیا کند.
*به نظر شما روابط ایران در چنین شرایطی بیش از قبل با محور شرق تقویت نخواهد شد؟
اگر بخواهیم مولفه های بین المللی را در نظر بیریم، جواب احتمالا "بله" است اما در حقیقت در بین حکمرانان ما در سطح داخلی، من اساسا وحدت رویه ای نمی بینم. نَه صرفا در بحث نگاه به شرق، بلکه به صورت کلی در مورد اهداف دستگاه سیاست خارجی. یعنی شاهد نوعی آشفتگی و نگاه خلق الساعه به مسائل و رویدادها هستیم و مثلا با آمدن دولت های جدید شاهد تغییر جهت های عجیب و غریب در سیاست خارجی خود بوده ایم. مثلا در دوران مرحوم هاشمی رفسنجانی روابط نزدیک ایران با کشورهای عربی را داشتیم. در دوران خاتمی، با کشورهای اروپایی و و غربی و در دوران احمدی نژاد، با کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین و دوباره در دوران حسن روحانی شاهد توسعه روابط با غرب و و اکنون هم شاهد اوج گیری ارتباطات سیاست خارجی ایران با محور شرق هستیم. در تمامی این دوره ها هیچ وحدت رویه و خط مستقیمی از رویکردها در عرصه سیاست خارجی را شاهد نیستیم. انگار نمی توان هیچ دال مرکزی و الگویی برای رویه های سیاست خارجی کشورمان تعریف کرد و اساسا با فضایی آشفته رو به رو هستیم. از این رو، یکی از معضلات سیاست خارجی ما این است که اساسا بسیاری از دستورکارهای سیاست خارحی ما حالتی مبهم دارند و در این راستا شاهدیم که سیاست ها به نوی شخص محورند و مدام تغییر می کنند.
با این حال، اگر بخواهیم مولفه های بین المللی را در نظر گیریم، باید بگویم که به نظر من ایران باید خیلی سریعتر به سمت شرق متمایل می شد. یعنی همانطور که دیگران در سیاست خارجی خود به این درک رسیدند که بر اساس واقعیات نظام بین الملل و نَه صرفا ارائه واکنش به غرب باید نسبت به توسعه مناسبات با شرق اقدام کنند، ما نیز بایستی روابط با شرق را توسعه می دادیم. در این راستا مثلا خودِ روسیه در قالب دکترین سیاست خارجی سال 2000 خود، ارتباط با چین و هند را مطرح کرد و در سال 2003، اصطلاح گردش به شرق را در سیاست خارجی خود مطرح نمود. آن ها این رویکرد را بر اساس واقعیات اقتصای و وسیاسی بین المللی و درکی که از اوجگیری قریب الوقوع چین داشتند اتخاذ کردند و در مورد توسعه روابط با کشوری نظیر هند نیز دیدگاهی مشابه داشتند. متاسفانه ما کمتر یک چنین دیدگاهی را داشته ایم و به ظرفیت های خودِ شرق از حیث توسعه روابط به جای نتایجی که از این روابط به دست می آید، توجه چندانی نداشته ایم.
تبعات و پیامدهای تقویتِ نگاه "شرقگرایی" بویژه در دولت ابراهیم رئیسی در سیاست خارجی ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
من حرکت و چرخش ایران به سمت شرق را دیرهنگام می دانم. با این حال معتقدم که شروع این حرکت می تواند مثبت باشد (البته اگر با برنامه ریزی های خاص همراه باشد). در این راستا ما در عرصه سیاست خارجی کشورمان باید مراقب باشیم که در توسعه روابط با شرق، اشتباهات تاریخی گذشته خود را تکرار نکنیم. جدای از اینها یک نکته اساسی که به نظر من باید مورد توجه قرار گیرد این است که اساسا اقتصاد ما در بحث های اقتصادی، متاسفانه از قدرت جاذبه کمی برای تجارت و سرمایه گذاری بین المللی برخوردار است. البته که این مساله به مولفه های کلان اقتصاد ما نظیرِ نرخ رشد اقتصادی ما که پایین است و یا تورم بالا و عدم شفافیت اقتصادی و به طور خاص وضعیت نه چندان مناسب اقتصاد ما در شاخص های مرتبط با کسب و کارهای اقتصادی ارتباط دارد. مجموع این مسائل موجب می شوند تا ما در بحث گردش خود به شرق، کمتر بتوانیم از مزایا و فواید این موضوع استفاده کنیم. باید توجه داشته باشیم که در اقتصاد اصلی وجود دارد با نام اصلSpill Over یا "اصل تسری" که به این نکته اشاره دارد که فواید و مزایای یک اقتصادِ بزرگ به تدریج به یک اقتصاد کوچکتر که با آن ارتباط دارد، سرازیر خواهد شد. در این راستا کاملا طبیعی است که در عالم همه به دنبال ارتباط گرفتن با کشورهای بالاتر و بهتر از خود در مسائلِ بویژه اقصادی هستند.
در این چهارچوب، توسعه روابط ایران با اقتصادهای نوظهور شرقی نیز می تواند تحول خوبی باشد، با این حال، باید این سوال را نیز بپرسیم که آیا اساسا اقتصاد ما توان جذب مزایای اقتصادی توسعه روابط با کشورهای شرق را دارد یا خیر؟ به نظر من در این زمینه ما با چالش های قابل توجهی رو به رو هستیم. از طرفی باید توجه داشت که برخی اصول در اقتصاد ما برقرار هستند نظیر مثلا سرکوب نرخ ارز که این مساله خود به جای آنکه مزیت جذب سرمایه گذاران خارجی را در اقتصاد کشورمان تقویت کند، عملا نوعی تمایل به واردات را در ایران افزایش میدهد و اساسا این امکان که ما بتوانیم از مزایای اقتصادی ارتباط با کشورهای بالاتر از خود در مسائل اقتصادی استفاده کنیم را سلب می کند. در نتیجه شاهدیم که نتیجه نهایی ارتباط ما با شرق در بحث اقتصادی می شود اینکه ما با سیلی از واردات از کشورهای مذکور رو به رو هستیم. این مساله هیچ ارتباطی با شرق ندارد بلکه به سیاستهای کلان اقتصادِ کشور ما مرتبط است. به نظر من زمانی سیاست نگاه به شرق خوب خواهد بود که ما بتوانیم مزایا و فواید توسعه روابط با محور شرق را نیز به خود جذب کنیم.
تا به حال این سوال مهم را از خودتان پرسیدید که چطور میتوانید مشتریهایتان را در هر جایی که زندگی میکنند، پیدا کنید؟ یا مثلاً تبلیغات پیامکیتان را به جای انبوه به صورت منطقهای ارسال کنید تا بتوانید بازاریابی جزئیتر و هدفمندتری برای بیزینس و کسبوکارتان داشته باشید ؟
بله درست حدس زدید جواب سوالتان ارسال پیامک منطقه ای میباشد که در این مقاله بیشتر با این نوع ارسال میخواهیم آشنا شویم ، پس تا پایان با نمایندگی پنل پیامک شیراز همراه باشید .
ارسال پیام کوتاه منطقه ای چیست ؟ :
همانطور که از نام این طرح پیداست، پیامک تبلیغاتی منطقهای این امکان را برای شما فراهم میکند که تبلیغات اس ام اسی خود را تنها برای افرادی که در یک منطقه خاص زندگی میکنند و به محل کسب و کار شما نزدیک هستند، ارسال نمایید. این طرح برای شهرهای بزرگ اهمیت زیادی دارد، زیرا باعث صرفه جویی در هزینهها و افزایش شانس پیدا کردن مشتریان جدید میشود. برای افرادی که بسیار صرفه جو هستند و نمیخواهند حتی یک ریال هم از هزینه تبلیغاتی خود را هدر دهند، این روش میتواند بسیار کارآمد باشد.
روش های مورد استفاده برای ارسال پیام کوتاه منطقه ای :
در سامانه پیامک شیراز این امکان برای شما فراهم شده است که از چند طریق تنها برای شماره موبایلهایی که در منطقه مکانی خاصی زندگی میکنند پیامک ارسال کنید. شما میتوانید با توجه به نیاز خود و با استفاده از بانک شماره موبایل نمایندگی پنل پیامک شیراز از این روشها استفاده نمایید .
مزایای ارسال پیامک تبلیغاتی منطقهای:
ارسال پیامک تبلیغاتی در واقع میتواند به تمرکز بهتر شما بر روی مشتریان واقعی و وفادار شما کمک کند. با استفاده از این روش میتوانید از مزایای زیر بهره مند شوید:
۱-ارسال پیامک هدفمند
۲-صرفه جویی در هزینهها
۳-افزایش شانس جذب مشتری واقعی
۴-افزایش آگاهی از برند
۵-ارسال پیامک به مشتریانی که در اطراف شما حضور دارند